به کَسی چه...
نميدانم تا کي ميتوانم
دست خطم را شبيه اين فونت ها کنم
يا احساسم را شبيه اين شعر ها...
اين حرف ها نميدانم...
نميدانم تا کي ميتوانم
دم از هوايي بزنم که ابري نبود
دم از فصلي بزنم که پاييز نبود
دم از تويي بزنم که هيچ وقت..
هيچ وقت عاشق نبودی...
نمي دانم تا کي مي توانم
مرد ِته فنجان م را
شبيه تو فرض کنم...
اين سطرها شعر نيست...
اين سطرها حرف نيست...
اين دختر نشسته رو به روي ِتو
هيچ وقت شبيه من نيست....
+ نوشته شده در ساعت 23:15 توسط ĸнαlι αz eнѕαѕ
|
خستـــﮧ امـ...